دانش هرمنوتیک و مباحث مرتبط به آن تلاشی است معاصر در راستای فهم متون که در مجامع علمی غربی شکل گرفت. با توجه به اینکه این دانش به تدریج در میان محافل علمی اسلامی نیز مطرح شد و وجود شباهتها و تفاوتهای هرمنوتیک پیشامدرن و مباحث علم اصول در زمینۀ فهم و قواعد آن، این پژوهش درصدد است به تحلیل و بررسی معناشناسی غربی و مقایسه آن با علم اصول فقه بپردازد. از نتایج بحث اینکه هرمنوتیک پیشامدرن به تعین معنای متن قائل است و آن را همان مراد مؤلف و فهم آن را ممکن میداند و به دنبال ارائۀ روش برای رسیدن به مراد مؤلف است. در اصول فقه نیز دانشمندان معنای متن را همان مراد گوینده یا نویسندۀ آن میدانند. از سوی دیگر، لزوم تجربۀ مؤلف در مفسر بدانگونه که در هرمنوتیک پیشامدرن گفته شده، مورد قبول اصولیان نیست. البته اصولیان نیز رعایت حالات فردی مؤلف و شرایط و اوضاع زمان صدور و قرائن حالیه را در فهم مراد دخیل میدانند، ولی تجدید تجربۀ مؤلف در درون مفسر را شرط لازم فهم مراد مؤلف نمیشمارند.