از آنجا که نظریۀ منطقة الفراغ بیشتر ناظر به زمانی است که فقیه، دارای قدرت اجرایی هم باشد، یعنی حکومت اسلامی تشکیل یافته است و فقیهی به عنوان ولی امر مسلمانان و زعیم امت در رأس امور قرار دارد، این نظریه به ویژه در زمان حاضر که چنین شرایطی موجود است میتواند کاربرد فراوانی داشته باشد. در این نوشتار منطقة الفراغ را تعریف میکند و نکات مبهم را توضیح میدهد و با دلایل عقلی و نقلی بر اثبات منطقة الفراغ برای ولی امر استدلال میکند. منطقة الفراغی که ولی امر میتواند در آن قانونگذاری کند در خصوص احکام غیر الزامی است که با وجود شرایط میتواند آن حکم غیر الزامی را به حکمی الزامی تبدیل نماید. همچنین مقاله بررسی میکند که آیا ولی امر میتواند در احکام الزامی ورود داشته باشد یا نه و نیز تصرف او در احکام الزامی چه نوع تصرفی است. از آنجا که در این نوشتار هدف ما چیستی و ادلۀ اثبات کنندۀ منطقة الفراغ بود در صدد بیان و پاسخ به نقدهای این نظریه نبودهایم، گرچه کوشیدهایم نظریه را به گونهای تقریر کنیم که اشکالات کمتر متوجه نظریه شود، یعنی به صورت ضمنی به اشکالات پاسخ دادهایم.