مقاله پیشرو، تحقیقی است در بیان اموری که از منظر جایگاهی، در متن اصول فقه نمیگنجد؛ ولی در تحقق قواعد اصولی و در فرایند آنها از نقش مؤثری برخوردار است و این امور به «مبادی اصول فقه» معروفاند. هدف و غرض اصلی این مقاله، آن است که در شناخت این مبادی و در کیفیت تأثیر این مبادی در مسائل و قواعد اصولی گامی برداشته شود. بر این اساس، ابتدا در تعریف مبادی و تعداد این مبادی تحقیق صورت خواهد گرفت؛ برای مثال، آیا این مبادی به امور ادبی و لغوی منحصر میشود یا شامل پارهای از مسائل کلامی و فلسفی و منطقی و غیره نیز میگردد. پس از آنکه امور دخیله در استنباط مسائل و قواعد اصولی مشخص شد، مسیر بحث به جانب نحوه دخالت این امور در استنباط تقرر خواهد یافت؛ زیرا قانونی شدن یک قاعده در درجه اول، متوقف بر شناخت موضوع و محمول مسئله است و در درجه دوم، متوقف بر دلایل خاصی است که مستند مسئله به شمار میآید. ازاینرو تحقق مسئله اصولی، به شناخت اموری وابسته است که اولاً موضوع و محمول، و ثانیاً اثبات محمول برای موضوع است که به گروه اولْ مبادی تصوری، و به گروه دوم مبادی تصدیقی اطلاق میگردد و در بخش نهایی بحث، به تفکیک مبادی تصوری از مبادی تصدیقی پرداخته خواهد شد و مشخص میگردد که کدامیک از مبادی مذکور، مبادی تصوری و کدامیک مبادی تصدیقی مسئله اصولیاند.