1
دانشیار گروه الهیات، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
2
دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه یاسوج
چکیده
قدرت انتخاب، از موهبتهای الهی به بشریت است که انسان میتواند با استفاده از آن، مسیر زندگی خویش را طبق میل و ارادهاش طی کند. از طرفی، تکالیف الهی به بندگان، بهمیزان توانایی و قدرت مکلفین است و تکلیفی که خارج از قدرت آنها باشد، از جانب خداوند بر دوش ایشان گذاشته نشده است؛ اما گاه مکلف با استفاده از اختیار خویش، مسیری را برمیگزیند که درنهایت به بنبست میرسد و باعث سلب قدرت از خویش میگردد. از طرفی، قدرت مکلف بر انجام فعل، شرط تنجز تکلیف است؛ حال اگر در این صورت که عدم قدرت مکلف ناشی از سوء اختیار خویش است، آیا باعث عدم توجه خطاب و تکلیف مولی به ایشان میگردد یا نه؟ فقیهان و اصولیان در چنین مواردی از قاعده عقلی و فلسفی «الامتناع بالاختیار لاینافی الاختیار» مدد جسته و نظریات خویش را بیان کردهاند. حال در این جستار، با توجه به عدم بحث مستقل درباره این قاعده بسیار مهم در کتب مختلف فقهی و اصولی، نگارندگان سعیشان بر این بوده که بار دیگر، نقش این قاعده را در جایجای فقه و اصول از نگاه نظریهپردازان اصولی و فقهی بازشناسی کنند و به برخی نکات ضروری درباره آن اشاره نمایند.