عرف، در استنباط احکام شرعی نقشآفرین است. بسیاری از قوانین اصولی، قواعد فقهی و احکام شرعی، به ظاهر آیات و روایات مستندند و شایستهترین مرجع تشخیص ظاهر، عرف به شمار میآید. عرف نقش اساسی در استنباط احکام شرعی دارد و اثبات حکم از طریق آن را همچون اثبات حکم به وسیله نص شرعی دانستهاند. مسئله عرف، کاربرد و حجیت آن در استنباط احکام شرعی، از مسائلی است که در علم اصول فقه از آن بحث میشود. علمای عامه، به خصوص حنفیها، عرف را حجت میدانند. با بررسی دیدگاه اهلسنت درباره عرف میتوان گفت: آنان برای استدلال بر حجیت و اعتبار عرف، به آیات و روایات و ادله دیگری تمسک نمودهاند.
در فقه امامیه، عرف بنفسه و به صراحت از ادله استنباط احکام محسوب نشده است. بررسی کتب فقهی و اصولی علمای امامیه نشان دهنده آن است که در میان فقهای امامیه درباره حجیت عرف، سه نظریه عمده حجیت ذاتی عرف، حجیت عرف با عقل و حجیت به وسیله امضا وجود دارد. البته باید توجه داشت که از منظر فقه امامیه، عرفی میتواند موجب تقنین حکم برای موضوعات مستحدثه گردد که مخالف شرع نباشد بلکه کاشف از حکم عقل باشد تا به موجب تلازم بین حکم شرع و عقل بتوان آن را پذیرفت. کلیدواژهها: اصول فقه، استنباط شرعی، عرف، حجیت عرف، اهلسنت، امامیه.